مجموعۀ دوجلدی تأملاتی در فلسفۀ فلسفۀ اسلامی، برآمده از دروس خارج فلسفۀ استاد معظم، سیدیدالله یزدانپناه، جستارها و تأملاتی فرانگرانه به فلسفۀ اسلامی، بهویژه حکمت متعالیه است. فلسفۀ فلسفه، یا فرافلسفه، به خودِ حقیقت کار فلسفی و دانش فلسفه میپردازد و در پی پاسخگویی به پرسشهایی دربارۀ فعالیت فلسفهورزی و دانش فلسفه است، پرسشهایی از جنش روششناسانه، معرفتشناسانه و محتواشناسانه
استاد سیدیدالله یزدانپناه در این دو دفتر از مجموعۀ تأملات، و نیز در کتاب مختصات حکمت متعالیه مباحثی را در فلسفۀ فلسفۀ اسلامی مطرح کردهاند که بهرهگیری از آنها برای فراگیران، پژوهشگران و علاقمندان فلسفۀ اسلامی و بهویژه حکمت متعالیه، بسی سودمند و در مواردی بیجایگزین است.
استاد در مجموعۀ تأملات، مباحث فلسفۀ فلسفه را بر دو بخش اصلی تقسیم کردهاند: الف) روشی و معرفتشناسانه و ب) محتوایی. دفتر اول تأملات به دستۀ اول و دفتر دوم به دستۀ دوم از مباحث اختصاص یافتهاند.
دفتر دوم تأملات در نُه فصل به بخش دوم مباحث فلسفۀ فلسفه، یعنی مباحث محتوایی میپردازد.
در فصل نخست ضرورت فلسفه و چرایی نیاز بدان بیان شده است. به این پرسش که چرا باید به فلسفه پرداخت، از منظری پیشینی و پسینی میتوان پاسخ گفت.
فصل دوم دربارۀ آغاز فلسفه با واقعیت بدیهی است. مسئلۀ اساسی، آغازگاه مناسب فلسفۀ اولی است.
فصل سوم به باریکاندیشیهایی در باب موضوع فلسفۀ نخستین اختصاص یافته است. در این فصل بهخوبی بیان شده است که مراد از «موجود چونان موجود» چیست و روشن شده است که فلسفۀ نخستین دقیقًا از چه چیزی بحث میکند.
فصل چهارم به مبحث دشوار و چالشی عوارض ذاتی موضوع دانش فلسفه پرداخته است. سخن در این باره است که دانش فلسفۀ نخستین با موضوع خاص خود، یعنی موجود چونان موجود، چه نوع محمولاتی را برای مسائل خود میطلبد. به بیان دیگر، پژوهش در این باره است که چه اموری با موجود چونان موجود ارتباطی ویژه دارند، بهگونهای که دانش ممتاز فلسفه را برمیسازند؟
در فصل پنجم غایت دانش فلسفۀ نخستین و نسبت آن با دانش کلام بررسی شده است. غایت، مطلوبی است که دانش بدان میانجامد، و با کارکرد متفاوت است.
فصل ششم نسبت فلسفه و دیگر دانشها را بررسیده است.
فصل هفتم اصالی بودن دانش فلسفه را، ناظر به دیدگاه علامه طباطبایی در این باره، توضیح داده است.
فصل هشتم از جهتی فصل بسیار مهمی است و استاد یزدانپناه برخی دیدگاههای خود را دربارۀ حکمت عملی، ازجمله اقسام حكمت عملی، حكمت عملی اسلامی، مسئلۀ معنا و فرهنگ و جایگاه فلسفۀ اولی نسبت به حکمت عملی، در آن عرضه کردهاند.
فصل نهم، که آخرین فصل این دفتر است، به امکان و تحقق فلسفۀ اسلامی میپردازد. در دفتر اول به این مسئله اشاره شده بود، اما در این دفتر با تفصیل بیشتری بدان پرداخته شده است. آیا ممکن است فلسفهای دینی و اسلامی باشد؟ دینی و اسلامی بودن چه معنایی دارد و ویژگی اساسی فلسفۀ دینی و اسلامی چیست؟ و آیا فلسفۀ موجود و تحقق یافته در میان مسلمانان، واقعاً اسلامی است؟ پس نخست باید به امکان، سپس به ملاک و سرانجام به پیجویی تحقق فلسفۀ دینی و اسلامی بپردازیم.
چنین بررسیهایی از جهات گوناگونی مهماند: با این بررسیها تلقی ویژهای از فلسفۀ اسلامی و فعالیت فلسفهورزی فیلسوفان مسلمان فرادست میآید و میتوان پشتصحنههای کارهای آنان را دریافت و با آنان همراه شد و وجه تأکید بیشترشان بر برخی مباحث را دریافت. نیز میتوان آیندۀ این فلسفه را بهروشنی ترسیم كرد و راههای نرفته را تشخیص داد. كسی كه بداند روح فلسفۀ اسلامی چیست و چرا و چگونه این فلسفه در ترابط با متون دینی هویتی متمایز و ویژه یافته است، میتواند همانند فیلسوفان پیشین، دغدغهمند شود و مسیری را كه آنها میپیمودند، بهدرستی ادامه دهد. نیز از نتایج و بهرههای بررسی هویت اسلامی فلسفۀ اسلامی، توصیههایی برای فلسفهورزیهای امروزین است. از دیگر سودمندیهای بازشناسی هویت اسلامی فلسفه، آفتابی شدن كارآمدی فراوان فهم فلسفی و فعالیت فلسفهورزی برای فهم عمیق متون معارفی دین است.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.